دنیای من
دنیای من

دنیای من

قصه ی شب

کوه ها ، خیلی جالبن . مخصوصا کوهای خشک و بی  درخت . وقتی تماشاشون میکنم ، گاهی شکل ادما رو به خودشون میگیرن ، گاهی حیونا. یه مرد اخمو با دماغ برگ دیدم. یه تمساح که دهنش از بقیه جاها های کوه بر امده تر بود. یه دختر لاغر ، یه دست مشت شده که انگار میخواد چیزی رو که تو مشتشه ازاد کنه یکیشون هم یه اژدهای عصبانی بود . 

ماه هم همینجوره. وقتی کامل میشه ، انگار صورت یه ادمه که دارخ با نگرانی و دهن باز ، زمینو تماشا میکنه.

 امروز یه عکس دیدم از یه ابشار تو پرو که شبیه عروس بود و اسمش هم همینه . ابشار عروس. 

و من فکر میکنم که شاید ، ابشار عروس واقعا ابشار نیست. یه دختره که روز عروسیش ، یه دیو زشت میاد میبرتش و اونجا اویزونش میکنه...  بعد خودش میره کنار یه کوه میخوابه.... معشوق عروس که خیلی از دست دیو عصبانی بوده ، میره سراغ جادوگر و ازش میخواد دیو رو تبدیل به سنگ کنه و عروسشو ازاد کنه . جادوگر در ازای گرفتن روح معشوق ، قبول میکنه این کارو بکنه . بعد از سنک شدن دیو و ازاد شدن عروس ، معشوق زیر قولش میزنه و برای فرار از دست جادوگر ، تصمیم میگیره اونو بکشه . .ولی جادوگر که زرنگ تر از این حرفا بود ، دوباره عروس رو اویزون میکنه و معشوق رو تو ماه زندانی میکنه تا خودشو نجات بده 



نظرات 3 + ارسال نظر
arash سه‌شنبه 27 شهریور 1397 ساعت 01:15 http://mnevesht.blogsky.com

من بهش میگم نقاشی ذهن. حس خوبی داره

اسم قشنگیه

بهزاد یکشنبه 18 شهریور 1397 ساعت 10:42

چه تخیلی آفرین

تنکیو

رضا شنبه 17 شهریور 1397 ساعت 23:11 http://bihamta96.blogsky.com

معرفی کتاب:

معنای خرافه

۲- از جمله واژه های شدیداً بازیچه و پوچ و بی مفهوم که هر کسی آنرا بر علیه مخالف خود بکار می گیرد واژه خرافه و خرافاتی است که در باره هر نوع اندیشه و باور متافیزیکی بکار می رود و کل مذهب را شامل می شود.



۳- براستی خرافه چیست؟ از نظر منکران خدا و دین، کل مذهب و معارف دینی خرافه است. یعنی هر باوری که زمینه مادی و محسوس نداشته باشد خرافی است....



۴- از منظر علم و فنون مدرن هم هر چیزی که بواسطه این علوم فهم و تصدیق نگردد خرافه است.



۵- در معنای وسیع دیگری هر چیزی که در محدوده فهم کسی نگنجد خرافه محسوب می شود. ...



۶- همین کسانی که دشمن فهم برترند و هر چه را که در فهم آنها نگنجد خرافه می نامند بواسطه گرفتاریها و عذابهائی که لاعلاج هستند به ناگاه مبدل به خرافاتی شدیدی می شوند. یعنی آنگاه که فهم شان از درک مشکلات و حل عذابها بر نیامد همه امور و علل را به جهان ماوراء می افکنند و یک شبه معتقد به بخت و اقبال و جن و از ما بهتران و جادو و چشم زخم می شوند تا به این ترتیب مسئول گرفتاریهای خود نباشند و عذابها را از عوالم غیر بدانند و خود تبرئه شوند و علت بدبختی خود محسوب نگردند.



۷- لذا شاهدیم که در سراسر جهان مدرن و اتفاقاً جوامع پیشرفته و علمی و تحصیل کرده که انواع عذابهای لاعلاج غوغا می کند خرافه پرستی رنگارنگ هم غوغا می کند و هر روز یک باور و دکان خرافه پدید می آید.



۸- یعنی همانهائی که زمانی بی هیچ دلیلی جهان ماورای طبیعی و غیر محسوس و عالم غیب را منکر بودند ناگهان همه امور جهان خود را ماورای طبیعی می خوانند و بکلی طبیعت و عقل را منکرند.

از کتاب پدیده شناسی هویت انسانی استاد علی اکبر خانجانی

t.me/khodshenasi4

:/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد