دنیای من
دنیای من

دنیای من

شبنم عشق

تو ادبیات سوم یه درس داشتیم شبنم عشق. درمورد خلقت انسان و عشق و....  روزی خدا به جبرئیل دستور میده یه مشت خاک بیاره و خاک حاضر نمیشه بیاد.  و بعد میکائل و اسرافیل میرن و همین اتفاق میوفته. اخر سر عزرائیل میره و به زور یه مشت خاک میاره پیش خدا.  و فکر میکنم دلیل اینکه فرشته ی مرگ عزرائیل هست ، شاید همینه .  از همون اول به زور بردتمون و تا امروز ،این کارو ادامه میده.  

ادما از خاکن و در نهایت تو خاک دفن میشن.

 اما اگه خدا اون روز به جای خاک ، یه مشت ابر بر میداشت ، ادما رو تو اسمون دفن میکردن ؟  یا اگه یه چوب میخواست ، ادما رو تو دل درختا دفن میکردن ؟ اگه یه ستاره میچید و ادمو از اون میساخت ، ادمارو تو ستاره ها دفن میکردن ؟ 

کاش یه مشت ابر بر میداشت ، تا بعد مرگمون ،بریم اسمون و کم کم ، از اونجا ببیاریم رو زمین. 

اون موقع روزای بارونی به جای بوی خاک ، بوی کسایی که دوستشون داشتیم و دیگه نیستن ، همه جا میپیچید...

نظرات 1 + ارسال نظر
بهزاد چهارشنبه 28 شهریور 1397 ساعت 16:53

چقد احساسی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد