دنیای من
دنیای من

دنیای من

بیشعوری

نمیدونم چه مراسمی رفته بودن که  نصف شب برگشتن خوابگاه با کلی سر و صدا و اصلا هم براشون مهم نیست که یه بدبخت به زور قرص و دارو تازه خوابیده  . الان هم که صدای سشوارشون ! برای اینکه خاطر هم اتاقیشون مکدر نشه تشریف اوردن تو سالن موهای مبارکشونو خشک میکنن . و من هم از خیره شدن به سقف تخت خسته شدم . خوابم پرید و دل دردم شرو شد.

ادم چقد میتونه بیشعور باشه ؟ اصلا اینا ادمن ؟؟؟؟؟؟؟؟ 


نظرات 4 + ارسال نظر
خان دایی جمعه 18 آبان 1397 ساعت 21:00 http://www.khan-dayiii.blogfa.com

اینکه کجا بودن که این قدر خوش گذشته که بعدش هم رفتن حموم...ما فکرا بیشعوری تری می کنیم

شما نمیدونم


نه بابا مسجد بودن بیچاره

آرش چهارشنبه 16 آبان 1397 ساعت 02:07 http://mnevesht.blogsky.com

نفری یه جلد کتاب بیشعوری رو تقدیمشون کن

خودمم تو فکرش بودم ولی میدونی ، اینا اینقد شعور ندارن که کتاب بخونن: | اونم بیشعوری!

مردبارانی سه‌شنبه 15 آبان 1397 ساعت 16:40 http://aban93.blogsky.com

کاش آدمها مراعات میکردند
...سلامت باشید

کاش
شما نیز

محمد سه‌شنبه 15 آبان 1397 ساعت 16:36 http://bagheris90.blogsky.com/

واقعا
خدا بهتون سلامتی دهد

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد