دیروز فقط زحمت اوردن لپ تاپ واسه من موند . ینی به بد شانسیم ایمان اوردم وای فای دانشگاه خرابه و دو هفته ای طول میکشه تا درست شه . ینی داغونه داغونما
خونه هم که اینترنت نارم . فقط سایت دانشگاه میتونم بیام که اونم اینجا راحت نیستم . چون همیشه وقتی با کامپیوتر کار کردم تنها بودم اینجا محیطش برام یه جوریه
چه میشه کرد ، ولی از هیچی بهتره !
هوا خیــــــــــــــــــــــتلی سرد شده . من عاشق هوای سردم ولی خیلی سرمایی تشریف دارم
هوا سرد باشه ، بارون ببیاره ، تنها تو خیابون باشی ، خیس شی ، ناراحت هم باشی و زیر بارون بزنی زیر گریه ...... بعد اون غریبه که همیشه خوابشو میبینی پیداش بشه
چند روزه اینترنت ندارم اگر هم شارژشش کنم زود تموم میشه
واسه همین اومدم از دانشگاه اینترنت گرفتم که هم به کارام برسم و هم فیلم دانلود کنم .
فردا دو تا کلاس دارم که بینشون 5 ساعت بیکارم . میخوام لپ تابمو بیارمو دانلود کنم . ولی یکی از دوستام همین الان گفت که سرعت اینترنت دانشگاه خوب نیست
ینی اگه اینجوری بشه به بد شانسیم ایمان میارم
واسه امروز دعام کنین که سرعتش خوب باشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه
غصه نخور ادمک ، تنهایی خیلی سخت نیست
اونی که تنهات گذاشت ، دوست داشتنو بلد نیست
غصه نخور نگاه کن ، فردا اول ساله
از این به بعد بهار هم ، برای تو میباره
غصه نخور نگاه کن ،گل ها دارن میخندن
اگه بخوای باور کن ، دل به دلت میبندن
غصه نخور اگر که ، شکست دل تنگتو
اگه یه روز با سردی ، ول کرد دوتا دستتو
غصه نخور ادمک ، ماه از تو تنها تره
شبا باهاش حرف بزن ، اینجوری راحت تره
غصه نخور ادمک ، ادما همه تنهان
پشت نقاب خنده ، غرق توی درد و غم هان
غصه نخور عزیزم ، غصه که چاره ساز نیست
هیچی تو دنیای ما ، تا ابد موندگار نیست
غصه نخور ادمک ، نگاه بکن به اسمون
ستاره ها از اون بالا دارن میخندن بهمون
به یاد بیار ادمکم ، روزای خوبتو، بخند
ستاره ها دوستت دارن ، بخاطر اونا بخند
خواب دیدنو خیلی دوست دارم . مخصوصا خوابایی که یه نفر توش هست که نمیشناسمش ، وقتی بیدار میشم قیافشم اصلا یادم نمیاد . ولی بودنش ، بهم دلگرمی میده
این غریبه گاهی وقتا کمکم میکنه ، گاهی دعوام میکنه ، گاهی بخاطرش اونقدر گریه میکنم که وقتی از خواب بیدار میشم میبینم بالشم خیسه خیسه....
گاهی نجاتم میده و هر از گاهی بغلم میکنه ....
کاش این غریبه فقط تو رویا هام نبود ، کاش تو واقعیت هم میتونستم لمسش کنم .... حتی اگه قرار باشه مثل تو رویاهام غریبه باشه ، مشکلی نیست . فقط میتونم یه دلخوشی داشته باشم . که یه غریبه ، همیشه هوامو داره ....
اهای غریبه ، خیلی خاطرتو میخوام ، حتی اگه واقعی نباشی .....
این شعرو خیلی دوست دارم . دوسال پیش نوشتمش . امید وارم دوستش داشته باشین
من تو را تا بی نهایت ها ، زیبا دوست خواهم داشت
من تو را همراه نغمه های زیبای غناری ها
کنار برکه های ابی پاک و زلال ، دوست خواهم داشت
تو را تا اخر دنیا ، طمانی که خواهند شنید مردم
صدای ناله های بی امان سنگ ها ، دوست خواهم داشت
میدانم نمیدانی ، دلم گنجینه ی زیبای حسرت هاست
که در ان مینوازم در کنار برکه ی خشک دلم
که ای قاصد بیا ، باز هم بگو از یار دلدارم
تو را تا مرگ بنفشه ها ، درون غار تنهایی
تو را تا ابی دریا ، کنار صبح رویایی
تو را همرا ه برف سرد ، میان درد دانایی
تو را مثل نفس ، مثل نسیم سرد صبح گاهی
تو را تا بی نهایت ها زیبا دوست خواهم داشت
با اینکه این هفته هفته ی سوم مهره ولی امروز تو کلاس 6 نفر بودیم
ولی خب یه چیزایی خوندیم و بقیه موند واسه هفته ی بعد که همه ی بچه ها بیان . البته اگه بیان
حس میکنم شبیه بچه مدرسه ای هام ، با این مانتو ی بلندم ولی چه میشه کرد ؟؟؟ شاید باید برم ارایش کردن یاد بگیرم
با اخلاقی که من دارم پیدا کردن دوست اونم ترم اول تقریبا غیر ممکن به نظر میاد . مگر اینکه تو این مدت روابط اجتماعیم یکم بهتر شده باشه . تو محیطای جدید ارتباط برقرار کردن با دیگران برام خعــــــــــــــــــــــــــــــلی سخته.
روزای کلاسام خیـــــــــــــــــلی افتضاح افتادن . شنبه تا پنج شنبه اخه چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
ساعتاشونم که بماند
برام ارزوی موفقیت کنین دوستان .
امید وارم موفق باشید
نمیدونم چرا ولی خیلی دلم گرفته . دلم میخواد اینجا نباشم . کاش میشد برم یه مسافرت 10 روزه ، یه جای دور ، خیــــــــــــلی دور . تنهایی یه جای دور و سرد
ولی نه پولشو دارم ، نه اجازشو
با اینکه عاضق مسافرتم ، ولی زیاد سفر نکردم . هر بار هم به جا های تکراری رفتم
میگن هر کس تو این دنیا ، برای هدف خاصی افریده شده . گاهی با خودم فکر میکنم هدف از افرینش من چی میتونسته باشه؟ قراره چیکار کنم؟ یه روزی میفهمم ؟
یا شایدم مثل خیلی های دیگه که جایگاهشونو تو زندگی پیدا نکردن و سرگردان زندگی کردن و در نهایت مردن ، منم همچین زندگیی خواهم داشت؟
ای خدا چیکار کنم؟
تو شهرمون یه انجمن تشگیل شده بود . انجمن ادبی . تصمیم گرفتم برم و شعرامو بخونم و نظرشونو بدونم
جند جلسه ای رفتم ولی از شعرام استقبال خوبی نشد
شاید واقعا خوب نیستن و باید این کارو کنار بزارم
شایدم من زود نا امید شدم
در هر حال از اون روز به بعد ، ینی تقریبا دو ما پیش ، دیگه شعر نمینویسم
ولی شعرای قبلی مو نگه داشتم و گاهی میزازمشون اینجا