فراموشکار

امروزباجی جان  میگه دلار شده 5 تومن. میگم چی ؟ میگه دلار شده 5 تومن. بعد 10 دقیقه میگم چند لحظه پیش چی گفتی؟ میگه گفتم دلار شده 5 تومن. بعد مامان اومده به مامان میگه دلار شده 5 تومن. من با تعجب میگم ععهههههه بالاخره 5 تومن شد O_o 

جدیدا شدیدا فراموشکار شدم . الزایمر گرفتم . شایدم نشانه های پایان عمرمه :| یه حسی بهم میگه جوون مرگ میشم . شاید سرطان بگیرم یا برم زیر ماشین و جان به جان افرین تسلیم کنم . خوبی بدی دیدین حلال کنین 

بار دیگر ، شهری که دوست میداشتم

بخواب هلیا، دیر است. دود دیدگانت را آزار می دهد.

 دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک نخواهد کرد. 

دیگر هیچ کس از خیابان خالیِ کنار خانه ی تو نخواهد گذشت.

 چشمانِ تو چه دارد که به شب بگوید؟

 سگ ها رویای عابری را که از آن سوی باغ های نارنج می گذرد پاره می کنند. 

شب از من خالی ست هلیا.

کوتاه کنم یا نکنم

شدیدا دلم میخاد موهامو کوتاه کنم . همش میرم جلو اینه خودمو با موی کوتاه تصور میکنم  

هیچکس با این نظر موافق نیست جز خودم: | 

البته به پشیمونی بعدش که فکر میکنم منصرف میشم ولی خب گاهی بد جوووووووور وسوسه میشم  :D 

هیچ چیز مثل خرید نمیتونه حال یه دخترو خوب کنه 

و متسفانه هیییچ کدوم از اقایون به اهمیت این موضوع پی نبردن .

پ.ن:  اینحا با کمبود ایموجی مواجهم 

تولد

تولدمه :)

تولدت مبارک من *^▁^*