ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بعد از امتحان عملی تربیت بدنی (که کاملا خرابش کردم ) خیلی سعی کردم جلوی خودمو بگیرم و در مورد زندگی دانشجویی تو یه شهر دیگه و موندن تو خوابگاه فکر نکنم ولی تلاشام بیفایده بود هرچی بیشتر سعی میکنم بهش فکر نکنم ، بیشتر به سمتش تمایل پیدا میکنم و زمانی که به خودم میام میبینم ساعت هاست که در مورد این موضوع خیال پردازی میکنم ! من هیچوقت نمیتونم خیال پردازی هامو متوقف کنم هیچوقت . با این اوصاف ، سه ماه دیگه که نتایج نهایی میاد اگه قبول نشده باشم ، خیلی خیلی خیلی برام سخت خواهد بود کنار اومدن باهاش . این اتفاق خیلی برام پیش اومده ، در مورد مسائل اونقدر خیال بافی کردم که وقتی با واقعیت روبه رو شدم و اونو کاملا خلاف تصوراتم دیدم ، خیلی دلسرد شدم و گاهی وقتا به طرز وحشتناکی نا امید
با اینکه همه ی اینا رو با تمام وجودم حس کردم و از اسیبی که بهم میزنه خبر دارم ولی نمیتونم کاریش کنم .
از طرفی واسه این امتحان ، واقعا نهایت نهایت نهایت تلاشمو کردم . فکر کنم این اولین بار تو زندگیم بود که با همچین پشت کاری برای یه چیزی اماده میشدم