ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
احتمالا خونمونو عوض کنیم این خونه یکم قدیمیه با یه معماری افتضاح!!!!!!! صاحب قبلی اینجا بنا بوده و طرح خونه رو خودش ریخته و ساخته !!! خونه ای که طراحش یه بنا بوده ، خودتون تصور کنید چقدر میتونه افتضاح باشه !!!! من همیشه با اینجا مشکل داشتم ولی الان که حرف از رفتن شده ، یکم دلم گرفته . من تو این خونه چشم باز کردم و تمام خاطراتم اینجاست . حیاطمونو دوست دارم
و پنجره ی اتاقم
بهترین بخش این خونه همین پنجره هست . یه پنجره ی قدی که بیشتر از نصف دیوار رو گرفته و رو به حیاطه . جلوش هم یه بالکن هست . پنجره های بزرگ رو دوست دارم . اگه از اینجا بریم ، بیشتر از همه چیز دلم واسه این پنجره تنگ میشه . همینطور درخت خرمالو و درخت انجیر تو حیاط . درخت خرمالو رو هم دوست دارم . تو بهار ، اولین درختیه که جونه میزنه و گل هاش خیلی خوشگلن
تو فصل پاییز منظره ی فوق العاده ای داره !!! مخصوصا وقتی همه ی برگاش میریزن و فقط میوه هاش رو شاخه های خشک میمونن . دیگه واسه چی دلم تنگ میشه؟؟؟ اهان باغچه ی وسط حیاط که توش شب بو میکاریم
مامان هر سال بخاطر من این گلا رو میکاره چون گل شب بو رو خیلی دوست دارم . اواخر بهار ، اوایل تابستون ، صبح زود دور و بر ساعت 6 بوی شب بو ها که توی حیاط میپیچه ، ادمو مست میکنه
دوران دبیرستان ، موقه ی امتحانای خرداد ماه ، تنها دلخوشیم بوی شب بو های تو حیاط بود . بخاطر اونا هم که شده ، صبح ها زود بیدار میشدم
البته حالا کو تا یه خریدار پیدا بشه ، اینجا رو بفروشیم ، یه زمین بخریم بعد اونجا رو بسازیم !!!!! به نظرم خیلی بعید میاد !!!
تا اون موقه از بودن تو اینجا لذت میبرم و با خاطرات خوب ترکش میکنم
خونه ی ما هم قدیمیه ..
اما باهاش انس گرفتم :|
خوبه که انس گرفتی باهاش
ایشالاا که زود به فروش بره
ایشالاا هر چی صلاحه همون شه
ایشالا
اووووو از الاان دلت گرفته؟
کو حالاا خونتون رو بخرن تو این گرونی
کو حالاا شما خونتونو بسازین(باز تو این گرونی)
دل است دیگر ...
خب از بدی هاش صرف نظر کردم ، بخاطر خاطرات خوبی که از اینجا دارم