ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
بالاخره تونستم برم تو دل آب شروعی طوفانی در وسط ترم امروز ترسم از آب ریخت . و درمورد اینکه چی شد که اینجوری شد باید بگم که وقتی وارد استخر شدم دوتا بچه ی چهار پنج ساله دیدم که مثل ماهی داشتن شنا میکردن . به خودم گفتم خاک تو سرت کنن از یک پنجم تو هم کوچیکترن !!!!!!!!!!!!! و وقتی دیدم که یکیشون دختر مربیمونه یه هو نمیدونم چرا و از کجا تصویر یه دختر کوچولوی ناز با موهای بور و چشمای ابی اومد جلوی چشمام که داشت شنا میکرد، انگار دختر خودم بود
مثل یه خاطره از فردا !
الان خوشحالم و راضی ولی خسته هستم خیلی خسته و گلوم هم درد میکنه
احساساتم خیلی متغیر هستن . این اذیتم میکنه . گاهی خوب گاهی بد . الان خوبم . خوبه که خوبم . امیدوارم خوب بمونم و بد نشم
آب
میشه گفت رویای بی رنگ و جذاب
متن و بطن آسمون
سپیدی ابرها
خدا بیامرز شمس لنگرودی میگفت :
حکایت دریاست زندگی
ایول
سلاام
بله بله :)
خرسندیم که داری با شرایط کناری میای
ممنون
سلام
خب به این فکر کنید شرایط شما بهتره
حداقل هفته ای یک بار یا ماهی یک بار میتونید برید خونتون
ولی خب من نزدیکً فک کنم شش هزار کیلومتر فاصله دارم ...
و خیلی بده این :)
پس شکر کنید و پر انرژی مث من ادامه بدید
تو می تونی
_مثل "یه خاطره از فردا" احیانا که البوم خواجه امیری نیست؟
یه چیزی تو همون مایه ها