ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
شنیدین میگن طرف داشت خون گریه میکرد؟ من خیلی شنیدم ولی تا حالا ندیده بودم کسی خون گریه کنه. اما دیشب خودمو دیدم که داشتم خون گریه میکردم. مریض بودم و هیچکس حواسش بهم نبود. هی میگفتم من حالم خوب نیست ولی انگار نا مرئی شده بودم هیچکس نمیدیدتم. اینقدر ضعیف شده بودم که یه گوشه افتادم رو زمین و به بقیه که بدون توجه به من داشتن کارشونو انجام میدادن نگاه کردم. مامان ، خواهرام ، دوستام ، هیچکدوم انگار منو نمیدیدن. یه هو دیدم گونه هام گرم شد و اشکای سرخ رو گونه هام جاری شد. داشتم خون گریه میکردم و به وضوح اینو احساس کردم. چه قدر بی کس و نا امید بودم. لباسای سفیدم رو اشکای خونیم قرمز کرده و بود من همچنان داشتم خون گریه میکردم....
البته خواب بود ولی خیلی واقعی و ملموس بود. وقتی از خواب بیدار شدم دیدم چشام خیسه !
ته دلم یه حس خوب ایجاد شد و لبخند اورد رو لبم :)
نمیدونم چرا!!
چه جالب!
خوبه که خندیدی؛)
چه بد .. انشاالله حالت خوب شه..
ایا میدانید که در قالب دو قسمت نظرات وجود دارد؟
یکی کنار تاریخ و اسم نویسنده به صورت کوچیک تعبیه شده ویکی قرمز رنگ و بزرگ در کنار..
می دانستم که همه به سختی می تونن روی اون کلیک کنن این کد رو دوباره قراردادم که نظر گذاشتن راحت باشه
خیلی ممنون
عه اره بهش توجه نکرده بودم. ممنون
Maraz :/
Fek kardam vagheii bude
:)))))))
آخییییی چه کابوس بدی..... ایشالله دیگه از این خوابا نبینی :)
ممنون
چقدر بد:(
بیا بغل خودم*ــ*
عسیسم