ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
چند شب پیش دور و بر ساعت 11 ، دخترا تو حیاط خوبگاه یه مردو میبینن که با لباس باغبونی داره واسه خودش قدم میزنه. تو شبکه های مجازی دانشگاه این خبر با تیتر " جن با لباس باغبانی " پخش شد. ولی درواقع جنی در کار نبوده
تو خوابگاه ما کلا اقا زیاد رفت و امد میکنه ولی قبلش خبر میدن. وقتی تو محوطه ی بیرون هست ، زنگ میزنن و وقتی میان تو پیج میکنن. دخترا شب میبینن بدون هیچ خبری یه اقایی واسه خودش تو حیاط میگرده. زنگ میزنن حراست. مسئول محترم میگه : ایشون کر و لال هستن . بی ازارن: | :|
نه جون من ازار هم برسونه! این ادما همونایی هستن که وقتی شب به اخرین اتوبوس نمیرسی و با تاکسی میای ازت تعهد میگیرن!! و حالا یه مرد تو خوابگاه دخترونه راست راست واسه خودش میگرده و جوابشون اینه!
یه اتفاقی هم افتاده بوده قبل اینکه از فرجه خا برگردیم. خوابگاه خلوت بوده و سه تا پسر میان تو خوابگاه . دخترا میبینمشون و جیغ و داد راه میندازن و پسرا از بالکن طبقه دو میپرن پایین و از دیوار فرار میکنن. ولی چون ادمای زیادی تو خابگاه نبودن صداشو در نیاوردن و به اونایی هم که بودن گفتن به نفعتونه کسی چیزی نفهمه چون اون موقه پای شمام گیره: |:|:|
تو همچین محیط امنی زندگی میکنیم ما. بعلهههه