دنیای من
دنیای من

دنیای من

اخر قصه

تماشا کردن فیلمی که اخرشو میدونی لذت بخش نیست ، غافل گیر نمیشی ، احساساتی نمیشی ، فقط نگاهش میکنی . خوندن کتابی که قصه شو میدونی هم اینجوریه . 

تلاش برای اینکه بفهمی تو آینده چه اتفاقی میوفته ، لذت زندگی کردن رو ازت میگیره .

ولی همه ی ما میدونیم اخرش میمیریم  ، پس چرا هنوز هم از زندگی لذت میبریم ؟  یعنی وقتی میدونی اخرش میمیری ، چرا زندگی میکنی ؟  

ادما هزاران ساله این واقعیتو میدونن و کسی انکارش نمیکنه و همه دارن خودشونو به اب و اتیش میزنن تا زندگی کنن . 

جزئیات ، چیزی که برای همه یک سان نیست . در واقع همه یه مسیر رو طی میکنیم و هرکی از یه جایی سر در میاره ولی اخرش به یه جا میرسیم .  مثل تنه ی یه درخت خییییلی گنده که همه ی شاخه ها و برگا بهش وصل میشن . 

فیلمی که اخرشو دیدی ، قصه ای که صفحه ی اخرشو خوندی میتونه واست جذاب باشه اگه از جزئیاتش خبر نداشته باشی . ولی اگه تکراری باشن ، جذاب نیست ، حوصله سر بره. تا یه جایی میخونی یا میبینی و بعد ولش میکنی . 

زندگی ادمایی که جزئیاتشون سرگرم کنندس ، حتی با دونستن اخرش هم جالب و هیجان انگیزه. هر روز منتظر یه اتفاق جدیدن تا ببیننش ولی ادمای معمولی ، هیچ چیز هیجان انگیزی ندارن. تکرا و تکرار وتکرار.  مثل کتابی که در نهایت میره اعماق کتابخونه و سال های سال خاک میخوره و اخر سر موریانه ها میوفتن به جونش .  شاید هم بین کاغذ باطله ها به یه کارخونه برن و تیکه تیکه شن . 

کتابی که هیچکس دوست نداره بخونتش .

فیلمی که هیچکس دوست نداره ببینتش .

زندگی که هیچکس دوست نداره زندگیش کنه .


نظرات 2 + ارسال نظر
پروفسور شنبه 1 تیر 1398 ساعت 19:56 http://otagham.blogsky.com

خوب یعنی قراره ما برای بقیه جالب باشیم؟!
یعنی یه لحظه حس کردم، همین الان باید برم بمیرم با این سطح معمولی بودنم!

نه برای بقیه ، برای خودت. باید از خوندن خودت لذت ببری

خان دایی سه‌شنبه 14 خرداد 1398 ساعت 11:08 http://www.khan-dayiii.blogfa.com

ای ام معمولی دارای زندگی معمولی و دارای اینده معمولی تر

می تو :|

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد