دنیای من
دنیای من

دنیای من

دونه ی پانزدهم : مدرسه

داشتم پستای قبلیمو نگاه میکردم دیدم اصلا از مدرسه و کنکور و انتخاب رشته و ... ننوشتم.

از مدرسه خاطره ی جالبی ندا رم . کارا خاصی انجام نمیدادیم . فقط حرف زدنا ، دیر اومدن به کلاس ، پیچوندن صف و زنگ ورزش . کلا بچه ی مثبتی بودم . البته الان هم هستماااا

تو مدرسه شاداب تر بودم و گاهی شیطون . شاید چون به  محیط عادت کرده بودم و دوستای زیادی داشتم . در هر حال دوران خوبی بود . 

سال اخر ینی پیش دانشگاهی کلا جو کلاس عوض شده بود . هیچکس درس نمیخوند . هممون خوب اومده بودیم ولی نمیدونم چرا اخر سر گند زدیم 

ولی بازم نسبت به کلاس تجربی ها که همیشه میزدنشون تو سرمون و همشون ادعای پزشکی داشتن خوب نتیجه گرفتیم . 

وقتی نتایج نهایی کنکور اومد و دیدم که دولتی قبول نشدم خیلی ناراحت شدم . خیلی گریه کردم  ولی واقعا درس نخونده بودم . فقط سه ماه اخر که 20 روز خرداد هم صرف امتحانای مدرسه شد . تو این سه ماه با دوستام میرفتیم کتابخونه  البته بیشتر از درس خوندن حرف میزدیم  واسه همین نتیجه ی خوبی نگرفتم .

در نهایت رفتم دانشگاه ازاد و دارم کامپیوتر میخونم 


دونه ی چهاردهم : بغلم کن

بغلم کن !

بگذار در اغوش تو 

جا بگزارم خودم را 

بگذار دست هایت

دور گردنم حلقه شوند

بگذار این بغض کهنه 

میان بازوانت بشکند

بغلم کن !

اغوش تو 

امن ترین پناهگاه

روز های بارانی من است ...


دونه ی سیزدهم

 دلگیری  که همیشه منتظرت میگذارم ....

اما میدانی ، برای من  ...

تماشای چشمان پراز  انتظار تو ....

زیبا ترین منظره ی جهان است 


دونه ی دوازدهم

امار بازدید وبلاگم تو لوزالمعدم !!!!!!  اینجا هم کسی پای حرفای من نمیشینه . شاید حرفام به دل نشستنی نیستن . 

شاید احمقانه به نظر برسه اما دلم میخواد غریبه ی تو رویا هام این نوشته هارو بخونه . درسته که نوشته هام خیلی ساده هستن و به دل نمیشنن اما دوست دارم اون این نوشته ها رو دوست داشته باشه ......