دنیای من
دنیای من

دنیای من

گشاد

هفت هشت سال پیش ، یه شلوارهایی بود ، گشاااااد و چروک . خیلی چروک ، هرچی چروکش بیشتر بود کلاسشم بالاتر بود: ))))

رفته بودیم مسافرت ، خواهرم یدونه از اونا خرید. قهوا ای. حالا چقدر باهاش حال کرد و مانور داد در طول سفر بماند. برگشتیم گفت این شلواره خیلی بلنده ، میخوام کوتاش کنم. گفتم یه هفتس همه جا تنته الان فهمیدی بلنده ؟ گفت نه تا حالا میکشیدمش بالا یکمم تا میکردم کمرشو. میخام کوتاه کنم. گرفت شلوارو برید ، یه بار شست ، پارچه اب رفت کوتا شد. همچینم کوتاه نبود ، از مچ پا ، ولی چون گشاد بود خیلی خنده دار میشد. خلاصه دیگه شلوارو نپوشید . گفتم بده من بپوشم  یه چند بار پوشیدم بعد انداختم یه گوشه واسه خودش زندگی کرد.  الان بعد سالها اون شلوارو پام کردم .  بدون چروک ، گشاد تر از همیشه :D, با یه تاپ زرد که اونم پایینش گشاده. هارمونی رنگش محسور کنندس .گشادیتش هم که کشته میده: )) 

 شلوار گشاد کوتاه یه چیز دیگست ؛)

تا حالا خودمو اینقدر جذاب ندیده بودم ، حتی زمانی که شلوار کردی گلگلی با تیشرت آدیدا و دمپایی میپوشیدم : D 

به چی فکر میکردم ؟ به اینکه امروز هوا گرم تر از دیروزه یا نه . بعدش به چی فکر میکردم که وقتی پرده رو کنار زدم تا برم تو خونه ، از دیواری که کنارم بود جا خوردم. انتظار نداشتم اونجا باشه. چرا ؟ چون حس میکردم تو خونه قبلیمونم که ورودی مستقیم تو خونه باز میشد و راهرو نداشت.  به چی فکر میکردم که رفتم اونجا ؟ انتظار داشتم جلو روم یه چیز دیگه ببینم. انتظار داشتم گذشته رو ببینم.  چرا ؟

چقد رو هوام :/


آنچه گذشت ...

زندگی من زیاد پیچیده نیست . رو یه خط داره راه میره ، اتفاق خاصی نیافتاده تو این چند ماه . شایدم افتاده ولی یادم نیست . رفتم دانشگاه ، اومدم خونه . واسه تابستون کلی  برنامه داشتم ولی طبق معمول هیچکدوم به مرحله ی اجرا نرسید چون  پول نداشتم!  طبق معمول: | 

موهامو کردم ، یکم پشیمون شدم ولی وقتی به عذاب شستن و خشک کردنش فکر میکنم ، راضی میشم از کارم . 

و بالاخره بعد 4 ترم ، معدلم الف شد  :/ 

از برنامه هام یکیش عملی شد ، اونم کلاس رانندگی بود که بعد سه سال موفق شدم : D  کلاسا از امروز شرو میشه. 

تو خونه دختر خوبی شدم ، کمک کردم ، دعوا کردم ، گریه کردم ، اشتی کردم ، اشپزی کردم ، تمیزکاری کردم . مثل همیشه 


Here I am !

من اومدم :)