داشتم فکر میکرم ، یه روز که از خواب بیدار شدم ، تو اینه به جای خودم ، یه دختر بچه ببینم . با موهای بور و کوتاه و نافرم . چشمای سبز و لپای سرخ . شاید دستشو بگیرم و برم به دنیای اون. دنیایی که بهتر از دنیای منه...
بالا خره بعد از دو هفته پیگیری و التماس به اساتید و مسئولن متفاوت ، برنامه ی این ترممون معلوم شد . اونم چون لیست اومده رو سایت فهمیدیم وگرنه روز انتخاب واحد غافلگیر میشدیم .
این ترم 12 واحد تخصصی داشتیم و از اونجاکه الف بودم قصد داشتم 24 واحد بردارم که عمومی 4 واحد بمونه واسه ترم اخر ( از 22 واحد 6 واحد پاس کردم فقط:| این هم به لطف همون مسئولین محترم بود که ترم اول 16 واحدمون کردن ، ترم دوم هم 20 واحد عمومی ارائه دادن :| ) ولی برنامه رو یجوری چیدن که همشون تداخل دارن با عمومی ها :| دسمان ماند در حنا :| بدبختی اینجاست که عملی هامو دو جلسه تو هفته تشگیل میشه و 8 واحد عملی داریم :|:|:|
حالا میترسم اسن ترم 8 واحد بردارم ، ترم اخر هم این بلا سرم بیاد بمونن عمومی هام :|
عین خر گیر کرردم تو گل
فقط اون روز که داشتیم تو ابرا میرفتیم بقیش راه بود و خستگی .
حجم شبانه ی بستم مونده . نمیتونم بیخیالش بشم . کسی فیلم خوب سراغ داره ؟
متنفرم از چادر زدن و خوابیدن تو پارک یا هرجای دیگه ای. زیادم بد نیست ولی فکر کنم چون خاطره ی بدی دارم از چادر زدن ، این نفرت بیشتر و بیشتر میشه .
اصلا منو چه به مسافرت ؟ اصلا مارو چه به مسافرت ؟؟؟؟
اعصاب نمیزاون واسه ادم که: /