دنیای من
دنیای من

دنیای من

دونه ی سی و پنجم : سفر

دلم یه سفر میخواد . یه سفر طولانی به دور ترین جای ممکن و البته تنها . و ترجیحا یه جای خیلی سرد و برفی . فکر کنم  نروژ یا ایسلند یا کنادا انتخابای خوبی یاشن . یه کلبه ی کوچیک چوبی کنار یه برکه ی یخ زده ، یه فنجون چای گرم با چند تا بیسکوییت در حالی که بیرون کلبه دونه های درشت برف همه جارو سفید تر میکنن . وای خداجون حتی تصورش هم باعث میشه روحم به پرواز دربیاد .... چه ارامشی 

ولی ... باعث تاسفه که اینجا توشهر ...... زیر اسمونی که نمیتونه تصمیم بگیره ابری باشه یا صاف ، روزای نسبتا گرم پایزی رو سپری میکنم  زندگی یکنواختی که تنها تنوعش مسیر جدید خونه تا دانشگاه بود که اونم عادی شده  

زندگی خیلی خیلی حیلی خیلی یکنواخت من ، امیدوارم زودتر اتفاقی بیوفته که تو رو از این یکنواختی دربیاره . لطفا خودتم یکم همکاری کن 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهران پنج‌شنبه 12 آذر 1394 ساعت 03:01 http://mehran.blogsky.com

زندگی وقتی می افته تو روزمرگی (به قول دوست برنامه نویسمون تو لوپ) خیلی بد میشه...

اره واقعا
برنامه نویس زندگی من مثل اینکه یادش رفته شرط پایان بنویسه . زندگیم افتاده رو لوپ بی نهایت
نمیدونم کی سی پی یوم داغ میکنه و خاموش میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد