ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
ادم حسودی نیستم اما فکر میکنم اون روز داشتم به یکی حسادت میکردم . وقتی به یکی حسادت میکنی ، عصبانی میشی و دوست داری سر به تن اون ادم نباشه ولی من فقط ناراحت شدم و دلم میخواست جای اون بودم . دلم میخواست اون لبخند کم یاب و شیرین نصیب من بشه ! بعد از اون اتفاق اروم تر از همیشه بودم . نمیدونم شاید هم حسادت نبوده ، شاید فقط حسرت خوردم ....
الان خونه هستم . پیش مامان . ابجیم هم اینجاست . شب هم میریم باغمون چه زندگی قشنگی دارم ، کم و کاستی ها ی زیادی دارم ، یه دنیا حسرت تو دلم هست ولی با این حال زندگیمو دوست دارم . خیلی زیاد . پیش خانوادم دلم خوشه . یه سر پناه امن که همیشه بالای سرته و هیچوقت نمیریزه . همین که یه نفرو داری که میتونی همه ی حرفاتو بهش بزنی و بعدا پشیمون نشی یه دنیا می ارزه .
اون حسادت نبوده... غبطه بوده یحتمل! از این که همچنین خانواده خوبی داری خوشحالم
احتمالا....
خیلی ممنون
آدم ها حسودند.چه بگن چه نگن.ولی اگه بگن بارش کم میشه :)
Vase man un Adam hamishe to budi
باغ:) خوشبحالتون
انشاله خودت و خانوادت همیشه در سلاامت باشین :)
ممنون گلم
تو که گفتی تبریزی نیست من فکر کردم اردبیل اینا باشی
اوووو اردبیل . نه بابا
بیخیال بابا