بافنده ی خوبی هستم
گره به گره میبافم ، رویا هایم را
پاییز در راه است
بعد ان هم زمستان،
و بعید میدانم بهار ،
به این زودی ها بیاید
باید تا امدنش گرم بمانم
برای گنجشک ها و گل ها هم ،
چیزهایی بافتم تا یخ نزنند
و بیشتر از همه ، برای تو
یادم میاید ، سرمایی بودی!
سالهاست که میبافم ولی ،
عجیب است این کلاف
هنوز تمام نشده !
وای وای یه شعر خیلی خوب بود؛)کلاا پاییز و زمستون که بیاد تو شعر شعر رو هم قشنگ می کنه؛)
؛)
بگم آفرین دروغ گفتم :|
کجایی تو؟یه گوشه نستی فقط غرشعر میگی
از جوونیات بگو بالام
بابا صداقت
اره دا چیکار کنم پس؟
باشه ننه اونم میگم