ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
سلاااام صبح بخیرررررر.
من دارم میرم خونه لباس بیارم و فردا برمیگردم: | حالا اینا مهم نیست . دلیل پست گذاشتن من اتفاقیه که تو ترمینال افتاد. من نشسته بودم تا در های اتو بوس باز شه که یه اقایی اومد بلیط بگیره واسه تبریز. وقتی پاسپورتشو در اورد تا اون اقاهه اسمشو رو بلیط بنویسه دیدم عه ، توریسته . خیلی دلم میخواست برم باهاش حرف بزنم ولی رفت وسایلشو بیاره . بعد هم من رفتم اتوبوس. نشسته بودم دیدم بیرون داره قدم میزنه. خیییلی دلم میخواست باهاش حرف بزنم ولی جراتشو نداشتم. بالاخره نمیدونم چی شد که رفتم پایین و بهش سلام دادم. گفتم که میشه باهم حرف بزنیم؟ گفت مشکلی نیست؟ منم گفتم نه :) البته بگم که انگلیسی حرف میزدیم. فرانسوی بود و دو ماه بود که ایران گردی میکرد و اخرین مقصدش ارومیه بود. از بند خوشش اومده بود: )) منم گفتم که بند خوب است ؛) گفت که دو سال پیش با دخترش اومده بوده و دخترش خیلی از ایران خوشش اومده و دوست داره اینجا زندگی کنه حتی با حجاب!
در مورد پاریس و و ایفل گفت. و منم گفتم خیلی دوست دارم پاریسو ببینم. بهم گفت زبانت خوبه :D و گفت خوشگلی. خوشگلو فارسی گفت. چقدر هم بامزه میگفت. بعد گفت چشمای خوشگلی داری: D منم از درون ذوق مرگ میشدم . امشب پرواز داشت . برمیگشت به پاریس . برام ارزوی موفقیت کرد و منم کلیییی براش اررزو های خوب کردم. گفت که سال بعد هم میاد و امیدواره دوباره همدیگه رو ببینیم. باهاش یه عکس هم گرفتم. چه مرد نازنیینی و خوش برخوردی بود.
البته ناگفته نماند از اول تا اخر گفت و گو نیشم تا بناگوش باز بود و هنوزم بازه: )))
تجربه ی خوبی بود خیلی شاد شدم
پ.ن: اینقد ذوق مرگ بودم که یادم رفت اسمشو بپرسم :)))
خب خب:))
میگم یه جا دیگه از خوابگاه رو هم تمیز کنید شاید باعث شد تو یه پستی بذاری:دی
:)))) نه فعلا چیزی برای تمیز کردن نیست
پست هم خواهم ؛)
خواهر مجرد نداشت؟
نه فکر نکنم داشته باشه. اگر هم داشت به احتمال زیاد پیر دختره: ))))
سلام از ماااا :)
واقعاً خیلیی عالیه که تونستی اینقدر خوب با یه فرانسوی ارتباط برقرار کنی و انگلیسی صحبت کنی :) وخب اونا اهل تعارف نیستن و الکی حرف نمیزنن
اینقدرررر خر کیف شده بودم: ))))
وای تو که انقدر زبانت خوبه این همه فش دادی استاده خوشبختت رو:))
وای وای چشای گشنگت همه رو کشته:دی
آره خودتو بپوشون مریض نشی
نه زبان تخصصی فرق میکنه
عارههههههههه
باشه؛)
امیدوارم جایی از داستان رو سانسور نکرده باشی فقط روم به دیوار!!!! والاع! :))))
اخه تو ترمینال با یه توریست هم سن بابام چه سانوری؟؟؟
خودتو اصلاح کن برادر: ))))
خیلی خوبه ..
ممنون
خیلی حس خوبی داره صحبت کردن با خارجی ها
بین اروپایی ها فرانسوی ها بیشتر دلچسبند.بیشتر گرم و صمیمی اند.
اره خیلیییییی
خیلی صمیمی بود
خوشبحالت نزدیکی! من تقریبا هیچ لباس نیاوردم :)))).
چه مرد خوش برخوردی بوده
و آفرین به تو که انگلیسی خوب میحرفی
یخ خواهی بست: ))))
اره خیلی
ممنون: D