دنیای من
دنیای من

دنیای من

دونه ی دویست و بیست و سوم

تو انتخواب کتاب خیلی اساس به خرج میدم. اونقدر که همیشه تقریبا دست خالی از کتابخونه میام بیرون!  ولی این بار... 

کمتر پیش نیاد از یه کتاب اینقدر جذاب باشه که تا اخر بخونمش!  ولی این بار ، این کتاب  ، از همون کلمات اول انگار منو مسخ کرد!

همون چیزی که میخواستم ، یه کتاب پر از رمز و راز که هنوز نتونستم رازشو پیدا کنم. از تموم شدن بدم میاد ولی  تموم شدن این کتاب نه.  چون اصلا تموم نشد!  مثل این فیلمای به قول اهل سینما پایان باز!  ولی این فیلما اکثرا خیلی مزخرفن. ولی این کتاب... 

بعد از خوندنش مدام فکر میکنم که بین شخصیت ها ارتباط برقرا کنم و منظور اصلی نویسنده رو درک کنم ولی فعلا به نتیجه ای نرسیدم. واقعا این افکار از کجا سر چشمه میگیرن؟ شخیصیت اصلی که یه مجنون واقعی بود و چه کسی جز یک مجنون میتونه همچین توصیفاتی از یک دیوانه داشته باشه؟ ینی نویسنده ی کتاب خودشم یه جورایی دیونه بوده؟ نه امکان نداره. 

تحربه ی جدی و عجیبی بود. خیلی عجیب. البته شاید ابن جذبه فقط برای من باشه و اگه کسی این کتابو بخونه اصلا خوشش نیاد! 

ولی برای من فوقالعاده بود 

کتاب عروسک و اهریمن نوشته ی امیرحسین روحی 

نظرات 6 + ارسال نظر
هاتف یکشنبه 24 بهمن 1395 ساعت 19:27 http://hatefblog.in

رو این پست نظر دادم من ها

ثبت نشده: (

بهزاد شنبه 23 بهمن 1395 ساعت 23:00

اوووکی گرفتم ...
مرسی بخاطر توضیح

افرین
خواهش میکنم

علی امین زاده شنبه 23 بهمن 1395 ساعت 08:42 http://www.pocket-encyclopedia.com

بعد یه خلاصه ازش بنویسید. کنجکاو شدم بدونم داستانش در مورد چیه.

اگه بتونم مینویسم

پیک شنبه 23 بهمن 1395 ساعت 00:26 http://eshtebahinevis.blogfa.com/

آفرین.این خیلی خوبه که توی فکر رفتی که نویسنده به چی میخواسته برسه و برسونت!باید کتاب جالبی باشه

ممنون
اره جالب بود

بهزاد جمعه 22 بهمن 1395 ساعت 21:49

اصل داستان چیه?

اصل داستانو که فعلا نفهمیدم. زندگی یه سری ادم که به هم مربوط میشه و از زبون یه ادم نقل میشه که به اوج جنون رسیده. بعد راوی عوض میشه و از اون مجنون و اشنایی باهاش حرف میزنه و تاثیراتی که رو زندگیش میزاره. البته اینبار مجنون ، یه ادم کاملا منتقی و متین و موقره ولی اخر سر ، وقتی موضوع رو حل میکنه دوباره مجنون میشه! بین داستان اول و ادماش و استان دوم و ادماش یه رابطه ای هست یعنی حتما باید یاشه ولی هنوز نفهنیدم اون رابطه چی بود .
ولی اگه درست درک کرده باشم ، مفهوم یه قسمتش این بود که برای درک واقعی حقیقت ، باید عقل کنار گذاشت و همینطور جسم خاکی رو. اون وقتت که میتونی واقعیت همه چیزو ببینی...

فائـــــــزه پنج‌شنبه 21 بهمن 1395 ساعت 10:52

یکی از تفریحاتم کتاب خوندنه
خیلی خوشم میاد از کتاب خوندنااا اونقدر که حد نداره
ممنون بابت معرفی حتما دانلودش میکنم
ولی درحال حاضر دو تا کتاب تو نوبتن:))
هر موقع خوندم نظرمو میگم بهت

من کم کتاب میخونم ولی دارم سعی میکنم بیشترش کنم
خوبه منتظرم:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد