دنیای من
دنیای من

دنیای من

دونه ی 153 : بیست سالگی

همیشه دوست داشتم بیست ساله بشم. نمیدونم چرا ولی برام خیلی جالب بود. الان 20 سالمه ولی چیزی تغیر نکرده . فکر میکردم قراره اتفاقات بزرگی بیوفته ، ولی همه چی مثل همیشه هست. هنوز هم نوو زرد رنگ غروب که از پنجره رو فرشا افتاده ناراحتم میکنه. بیست سالگی چیزی نداشت. هیچ چیز. 

یه اعترافی کنم. وقتی 8 سالم بود ، همیشه ارزو داشتم 18 سالگیم ازدواج کنم و تو 20 سالگی مادر بشم :D خجالت کشیدم .

خخخخخخ لطفا بهم نخندین هر بچه ای همچین فانتزی هایی داره .

و اینم برام جالب بود که تو 18 سالگی لباس عروس پوشیدم :D 

شاید اون موقه ها خدا ایم ارزو رو خیلی جدی گرفته ؛) 

نظرات 5 + ارسال نظر
محمدحسین یکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت 01:53 http://mycompany.blogfa.com


از وبلاگت خوشم اومده لینکت میکنم

خیلی ممنون :)

بهزاد پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 ساعت 02:34

برنامه ریزی ده ساله هم داشتی ناقلا :))
ایشالا به همه آرزوهای خوبت برسی

خخخخخخخخخخ اره
ممنون تو هم همینطور

:) جمعه 18 فروردین 1396 ساعت 00:32 http://my-netbook.blogsky.com

منم آرزو داشتم 18سالگی لباس عروس خیلی پف دار بپوشم :)))

کی بیست سالت شد خانوم، تولدت مبارک ؛)

راستی یادم رفت تو پست قبلی بنویسم، شهر ما سیزده بارونی بود تازه شب هم برف اومد البته از عصر به بعد ؛)

فکر کنم همه دخترا این ارزو رو دارن . لباسی که پوشیدم پف دار بود
بهمن بیست ساله شدم . ممنون
عه . ما هم فرداش برف داشتیم

banooye bahar پنج‌شنبه 17 فروردین 1396 ساعت 23:37 http://khaterateman95.blogsky.com

ای کاش همین سنی میموندیم اصن دوست ندارم دیگه بزرگتر شم:))
یعنی چی هیجده سالگی لباس عروس پوشیدی؟

اره اینم خوبه . ولی اینجوری اصلا تجربه نداریم .
خواهرم اینا مزون لباس عروس داشتن ، اونجا لباس عروسا رو میپوشیدم :D

دوات سه‌شنبه 15 فروردین 1396 ساعت 23:38 http://davaat.in

:)

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد