دنیای من
دنیای من

دنیای من

دونه ی 154

باران میبارد و او

میخواند از عاشقانه هایش 

باران میبارد و من 

میلغزم در خاطراتم 

چشم هایم را میبندم و 

غرق میشوم در چشمانت 

باران میبارد و 

چترمان را باد میبرد 

صدای خنده هایت 

گم میشود در صدای باد 

دست هایم را میگیری و

من میخندم 

چشم هایم را باز میکنم 

چشم هایی که همراه اسمان میبارند 

اما این دست ها 

دست های تو نیست... 

دست های کسی که میخواند از عاشقانه هایش 

دست های من گره خورده در دست هایش 

کنار او ، به یاد تو.... 

و این ، 

بزرگ ترین گناه من است... 

نظرات 2 + ارسال نظر
بهزاد یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 01:39

عااالیییی

ممنون

banooye bahar جمعه 25 فروردین 1396 ساعت 21:18 http://khaterateman95.blogsky.com

:(

:}

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد