دنیای من
دنیای من

دنیای من

دونه ی 159 ام : لایو ویو

وقتی چهارتامون دور هم جمع شدیم ، اول تصمیم گرفتیم فیلم ببینیم. که فیلم دلخواه پیدا نشد و به جاش کارتون تماشا کردیم: D 

بعد کلی رقص و مسخره بازی ، تصمیم گرفتیم اسم فامیل بازی کنیم. خیلی جالب بود . این بازی منشا پیدایش رنگ های جدید، کشورهای جدید ، غذا های جدید ، ماشین ها ، حیوانات ، میوه ها و شهر های جدیده. اخرای بازی تو تاریکی برگذار شد چون یکی از دخترا خابیده بود و نمیخاستیم مزاحمش بشیم. و بعد هم اسم نقطه بازی کردیم . وقتی نور گوشی افتاد رو سقف و سایه های وحشتناکمون رو دیدیم ، تصمیم گرفتیم سایه بازی رو هم امتحان کنیم و با این فکر که ساعت 2 نصف شب هیچکس نمیاد ویدیوی لایو ما رو ببینه ، لایو ویو  گرفتیم :D همه دیدن :| 

شاید یکم دیونه باری بود و هیچ معنی نداشت ، ولی خب گاهی لازمه بدون فکر یه کاری رو انجام بدی که نتیجه ی خاصی نداره . صرفا بخاطر اینکه دلت باهاش خوش باشه و بخندی.  حتی اگه دیگران فکر کنن دیونه ای . گاهی باید عقل رو کنار گذاشت و پابه پای دیونه بازی های دل جلو رفت ؛)

و بعد رفتیم طبقه چهار و از اون بالا پایینو نگاه کردیم . ماه و ستاره ها خیلی خوشگل بودن. 

اخر سو هم رفتیم سالن مطالعه و چون از گشنگی رو به موت بودیم ، نون و پنیر خوردیم و تصمیم بر این شد که بریم بخوابیم: ) 

پ.ن: هم اتاقیم که بدبختانه تخت بالایی من هم هست ، خر و پف میکنه: | با اینکه صداش زیاد نیست ولی خیلی رو مخه:| 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمدحسین یکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت 01:50 http://mycompany.blogfa.com

پسرا موقع دبیرستان عشق و حال میکنن
دخترا دانشگاه

من دوسه شه شب خوابگاه بودم همه سرا تو گوشی و کلا روزی ی بار سلام علیک میکنیم
کلا واسه من خیلی سخته خوابگاه
نمیتونم راحت باشم
شکر خدا ک خوابگاه نگرفتم

پسرای خوابگاهی دانشگاه ما خییلی حال میکنن .
زندگی با این همه آدم سخته قبول دارم
منم دوست دارم مستقل باشم ولی خب نمیشه . چون دخترم :|

جودی پنج‌شنبه 14 اردیبهشت 1396 ساعت 13:53 http://snow-flake.blog.ir

یکم دیگه خل بازی میکردین صبح میشدا :)

خخخخخ اره ولی کار به جاهای باریک میکشید اونوقت: D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد