دنیای من
دنیای من

دنیای من

ادمای نامرئی

ما ادما فکر میکنیم بعد امروز ، یه فردایی هست و بعد اون فردای دیگه و فرداهای دیگه . ادمایی که روی زمین راه میرن ، هیچوقت به این فکر نمیکنن که شاید فردایی نباشه. همه ارزش زمان رو میدونن و با این حال ، بازم قدرشو نمیدونن . وقتی کسی رو دوست دارن ، بهش نمیگن ، پیش خودشون فکر میکنن بعدا بهش میگم . دست همو نمیگیرن میگن بعدا ، همدیگه رو نمیبوسن میگن بعدا ، مسافرت نمیرن میگن بعدا.  و هیچکس به این فکر نمیکنه که شاید بعدا فرصتی نباشه. شاید امروز اخرین روز باشه واسه اعتراف به دوست داشتن ، واسه گرفتن دست کسی که دوسش داریم ، واسه بوسیدنش ...

قدر این لحظات رو کسایی میدونن که زیر یه خروار خاک خوابیدن و پر از حسرت هستن. حسرت کارایی که نکردن ، دیدنی هایی  که ندین ، حرفایی که نزدن ، شنیدنی هایی که نشنیدن . و هیچ کاری ازشون بر نمیاد.  

شاید هیکدوم از ادمای زنده ای که دیده میشن و شنیده میشن ، نفهمن این حسرت ها چیه. حسرت برای کوچکترین کار ها.  

 فقط یه ادم نامرئی ، که هرچی هم فریاد بزنه هیچکس صداشو نمیشنوه ، میفهمه این حسرت ها کم چیزی نیست . 

شاید فردا ، ما هم نامرئی بشیم و دیگه نه کسی صدامونو بشنوه و نه کسی ببینتمون . اون وقته که خیلی چیزا رو میفهمیم ، حسرت واقعی رو میبینیم ولی دیگه خیلی دیر شده خیلی. 

نمیدونم چرا این حرفا رو میزنم وقتی خودمم از اون دسته از ادما هستم ! 

نظرات 2 + ارسال نظر
بهزاد دوشنبه 19 تیر 1396 ساعت 00:38

حرفات تاثیر گذار بود...

مشعوف گشتم

فرانک دوشنبه 19 تیر 1396 ساعت 00:19 http://sadbargkhatereh.blogsky.com

آدمهای دورو برمون از بس بدن، هرچقدرم تلاش کنی بازم بی فایدس...
یعنی پشیمون میشی از محبت کردن..

ادما هم بدی دارن هم خوبی . اینکه بگیم همه بدن بی انصافیه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد