دنیای من
دنیای من

دنیای من

صبح خود را چگونه اغاز کردید ؟

به نظر نمیرسه امروز ، روز دلچسبی باشه ، مثل روز های قبل... 

صبح که چه عرض کنم ، ظهر بعد از دست و پنجه نرم کردم با یه خواب کابوس وار از خواب بیدار شدم. از اون بیدار شدنهایی که خسته تر از وقتی هستی که خوابیدی . و یه حس بد که بعد کلی استرس به ادم دست میده ...  دوستان اماده ی رفتن سر جلسه ی امتحان بودن و من عین اسکول ها رو تخت نشسته بودم و نگاشون میکردم . یادم افتاد فیلمی که مدتها منتظرش بودم ، دیشب گزاشتم دانلود شه و تا الان باید دانلود شده باشه . چون زیرنویس نداشت گفتم اسنپ شات نگاه کنم ببینم ماجرا از چه قراره . 

و خب باعث تاسفه که اون همه حس خوبی که از فیلم گرفتم ، با دیدن پایان غم انگیزش تبدیل به اشک بشن..... 

گالری گوشی رو زیر رو میکنم تا یه اهنگ شاد پیدا کنم . بعد یک کلمه که خواننده میگه ، اهنگو عوض میکنم. انگار اهنگای اروم رو ترجیح میدم الان. 

به اتاق نگاه میکنم. به ظرفای کثیفی که وسط اتاق اوار شدن. خورده نون هایی که همه جای اتاق ریخته .  وضعیت اشفته ی تخت ها.  به موهام که چرب شدن باز ، ولی حس شستنشونو ندارم . 

کتابای روی میز که باید بخونمشون تا پس فردا ... 

و صبحونه ای که قرار بود نودل باشه ، تبدیل میشه به یه تیکه نون خشک کره مالیده شده و یکمی عسل ...

اینم از شروع شنبه ی من. 

نظرات 1 + ارسال نظر
بهزاد شنبه 29 دی 1397 ساعت 15:39

پاشو درست بخون وقت برای چس ناله و غم و... خیلی هست حالا

واقعااا حسش نیست. خودشم اندیشه و زبان فارسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد