دنیای من
دنیای من

دنیای من

لبه ی تیغ


از خودم می‌پرسم بهتر نبود من هم راهی را که دیگران رفته اند بروم و بگذارم هرچه بر سرم آمدنیست بیاید؟
و آن وقت به یاد آن یارویی می‌افتم که یک ساعت پیش پر از شور زندگی بود و اکنون مرده افتاده است.
 چقدر ظالمانه و‌ بی معنی است.
آدم بی‌اختیار از خود می‌پرسد این زندگی چیست، چه معنی دارد؟
آیا براستی از آن منظوری هست یا بودنِ آن تنها معلول یک اشتباه کورکورانه تقدیر است؟


پ.ن:  شدیدا دلم میخواد این کتابو بخونم 

نظرات 1 + ارسال نظر
iva9 چهارشنبه 21 فروردین 1398 ساعت 20:16 http://pabpa.blogsky.com

▪️آدم باید خیلی ذلیل باشد که حسرت سال های به خصوصی از عمرش را بخورد. ماها می توانیم با رضایت خاطر پیر شویم

▫️مگر دیروز آش دهن سوزی بود؟ یا مثلا پارسال؟ عقیده ات غیر از این است؟ افسوس چه را بخوریم؟ ها؟ جوانی؟ ما هرگز جوان نبودیم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد