ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
از خودم میپرسم بهتر نبود من هم راهی را که دیگران رفته اند بروم و بگذارم هرچه بر سرم آمدنیست بیاید؟
و آن وقت به یاد آن یارویی میافتم که یک ساعت پیش پر از شور زندگی بود و اکنون مرده افتاده است.
چقدر ظالمانه و بی معنی است.
آدم بیاختیار از خود میپرسد این زندگی چیست، چه معنی دارد؟
آیا براستی از آن منظوری هست یا بودنِ آن تنها معلول یک اشتباه کورکورانه تقدیر است؟
پ.ن: شدیدا دلم میخواد این کتابو بخونم
▪️آدم باید خیلی ذلیل باشد که حسرت سال های به خصوصی از عمرش را بخورد. ماها می توانیم با رضایت خاطر پیر شویم
▫️مگر دیروز آش دهن سوزی بود؟ یا مثلا پارسال؟ عقیده ات غیر از این است؟ افسوس چه را بخوریم؟ ها؟ جوانی؟ ما هرگز جوان نبودیم!