دنیای من
دنیای من

دنیای من

تلگرامم به فنا رفت . کلا نمیتونم  وارد بشم . میگه که بیش از اندازه تلاش کردید بعدا امتحان کنید: (((  همه جا هم نوشته برای حل این مشکل باید صبر کنید.  صبر کردم ولی درست نشد: (( نمیدونم باید چیکار کنم :((( 

امروز هم اومدم یه دستی به ابروهام بکشم ، ر..دم  :| 

ابروهام کلا نازکه ، نازک تر شد و تا به تا: | 

ولی خب هر دختری کم کمش باید پنج شیش بار خراب کنه ابروهاشو که من تاحالا نکرده بودم  .  الان میتونم بگم که یه دختر  تمام عیار شدم 

فردا شب سوار اتوبوس میشیم که بریم نمایشگاه کتاب.  بسی مشعوفم   


یک شنبه ارائه داشتم ، ارائه ای که همه کاراشو خودم کرده بودم و هم گروهیم که قرار بود 18 تا اسلایدش رو بگه ، دو هفته بود دهن همه رو سرویس کرده بود سر استرش داشتنش :| 

با اینکه میشناختمش و میدونستم هیچ کاری از دستش بر نخواهد اومد واسه کمک ، ولی مجبورش کردم بره ارائه بده . چون دوستم بود و میدونستم نقطه ضعفش اینه که بره اون بالا و واسه  یه عده ادم حرف بزنه . پشیمون نیستم از کارم فقط اون دو هفته از بس در موردش حرف زد حرف زد حرف زد که علاوه بر من و هم اتاقیام و هم اتاقیاش ، کل کلاس هم دهنشون سرویس شده بود :))) و با این ادم قراره برم تهران :)) 

وقتی میگیم چطور شد که ما باهم دوست شدیم ؟ همینجوری نگاه میکنیم و میخندیم چون هیچکدوممون یادمون نیست که چی شد که اینجوری شد . انگار از دوتا دنیای دیگه ایم . اون یه ادم برون گرای پر حرف استرسی و اجتماعی ، از اونایی که هیچوقت بدون هم صحبت نمیمونه ! و من یه ادم درون گرای کم حرف نسبتا ریلکس که انچنان اجتماعی نیستم . خودمم نمیدونم چجوری این حجم از حرفای این دخترو گوش میدم و تحمل میکنم !  به جای منم اون حرف میزنه . البته من همیشه کم حرفمم ، بیشتر وقتا ، پیش بیشتر ادما کم حرفمم . کم هستن کسایی که پیششون زیاد حرف بزنم .

چی میگفتم که رسیدم اینجا ؟ اهان ارائه ! خوب پیش رفت ، بچه ها خیلی خوششون اومد ، استاد هم . بعد چند نفر که از اول ترم ارائه داشتن ، این افتخار نصیبمون شد که جناب پرفسور لب به تحسین گشود :D مشعوف گشتیم .

دلم میخواد ارشد بخونم ولی درس نخوندم و میدونم کنکور قبول نمیشم . و از طرف دیگه میدونم که اگه پشت کنمور بمونم ، هیچ نخواهم خوند . نمیدونم باید چه کنم :(



پ . ن : تلگرام درست شد 


نظرات 1 + ارسال نظر
Baran یکشنبه 15 اردیبهشت 1398 ساعت 11:20

این پست تون خیلی خوب بود
به بعضی صورتها ابروی نازک خیلی میاد

اصولا ابروی همه یکیش تا هست.دقیقا میزان و
یک شکل نیست.ولیکن زین پس به مشاطعه تذکر بدین،اول اونی که نازک ترِ رو مرتب کنه،بعد لنگه ی اینجوری تقریبا میزون میشه

"اون یه آدم پرحرف وبرون گرای...از اونا که هیچ وقت بدون هم صحبت..."
قطعا لنگه اش باید یه آدم کم حرف درون....باشه
میگن دو لنگه ی پنجره ان.یعنی لنگه هم اند.ولی وقتی دقت میکنی می بینی ،مثال ابروها،لنگه راستیِ با لنگه چپیه متفاوتِ.خیلی متفاوت ولی چفت همه .
توی زندگی هم همینه ها،زندگی با یه آدمی که مثال خودشه، حوصله سر سربره...کسالت بارِ؛باور کنین درون گرا و(آقای درونگراو
خانم برونگرا)
برون گرا ها چفت هم اند و
اکثرا همین جوری نگاه هم میکنن و
می خندند

+ببخشید که من خیلی حرف می زنم

مشاطه این بار خودم بودم
اره دقیقا اینجوریه
مرسی که میخونیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد