دنیای من
دنیای من

دنیای من

سقط

وقتی میگه میخواد بچه ی 45 روزشو سقط کنه ، میگم کارت اشتباهه ، میگه جای اینکه سه تابچه داشته باشم که کلی حسرت دارن ترجیح میدم همین دوتا رو با حسرت های کمتری بزرگ کنم و من میگم بچه هات حسرتی ندارن ، زندگیشون خیلی هم خوبه ، میگم سقط نکن گناه داره ، عذاب وجدان میگیری بعدش ، نباید میومد ولی حالا که اومده بزار بمونه . 

همه ی اینارو میگم ولی منم ته ته قلبم باهاش موافقم . موافقم که به دنیا اوردن یه بچه ی دیگه تو این شرایط یه اشتباه محضه  . . . موافقم که بچه هاش با اینکه خیلی چیزا دارن ولی حسرت هاشونم همچین کم نیست .

تو جامعه ای که هر لحظه بدتر از قبل میشه ، جایی هیچ تضمینی نیست که دو روز دیگه مثل سوریه و عراق یا سومالی و... نشه ، جایی که ممکنه بچه ات یه روز وایسه رو صورتت بگه وقتی این شرایطو دیدی چرا گذاشتی من به دنیا بیام ، اوردن بچه اشتباهه. 

همه ی اینارو میدونم ولی بازم سعی میکنم منصرفش کنم .  چرا ؟؟ 

حالا یه ادم باید گناه کشتن یه موجود زنده رو به جون بخره یا گناه بدبخت کردنش ؟ 

نظرات 3 + ارسال نظر
پروفسور شنبه 1 تیر 1398 ساعت 20:22 http://otagham.blogsky.com

همه تو زندگیشون حسرت داشتن یا دارن، چه قدیمیا، چه حال حاضریا، چه بعدیا.
یه چیزی هست که میگن، بچه رزقشو با خودش میاره.
من خودم فقط اینطور فکر میکنم که خدا اونو آفریده و بقیه حق ندارن درباره ی آینده اش اینجوری تصمیم بگیرن، یعنی بکشنش. شاید همون بچه است که قراره در آینده این وضعیت رو تغییر بده، کی میدونه!

شاید

خان دایی دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 12:09 http://www.khan-dayiii.blogfa.com

اگه ازز لحاظ مالی از پسش بر میان که مشکلی نیست

ولی اگه بر نمیان سه تا بچه واقعا سخته..

اخه بدبختی اینجاست که اصلا نمیشه اینده رو پیش بینی کرد. الان میتونن ولی هیچ تظمینی نیست که چند سال بعد هم بتونن

Baran چهارشنبه 18 اردیبهشت 1398 ساعت 21:52

تو دلم گفتم؛
چطوری؟دلش میاد؟بچه ی ۴۵ روزه اش رو؟با اون همه لپ و
لب لوچه ی بامزه؟سقط کنه؟یهو به ذهنم اومد؟!!بچه که سقط نمیشه؟نکنه منظور شون؟جنینِ ۴۵ روزه اس!؟
به قول جناب طلیسچی؛ای داد بر من...
+همه ی اون " میگم" ها تون درست و
منطقیه.منم باشما موافقم.نباید میومد..حالا که اومده بزار بمونه،به نظرم هیچ کدام شون گناه کار نیستن.نه پدر نه مادر.وقتی هم سوال پرسید تو این وضعیت و اشتباه محض؟یه سرچ بزنه (سخن پیامبر و شهادت جنین در رحم مادر+عکس)
وضعیتی که توی ۴۲ و ۴۷ روزگیش بوده رو ببینه...وبعد ازش بپرسه؟چطوری؟می تونستم ؟نزارم که به دنیا نیای؟
لطفا منصرف شون کنین.نزارین این کارو بکنه.که قطعا اومدنش یه حکمتی داره و
معمولااین بچه های حالااومده،خیلی هم موفق تراز بچه های باحساب کتاب شده و
برنامه ریز شده اند.ببخشد که بیشتر از پست تون حرف زدم

ما کلا به همه مراحل میگیم بچه
زیاد نمیتونم دخالت کنم تو زنگیش . ولی خیلی از این بی حساب کتابا رو دیدم که واقعا زندگیشون خراب شده. هم زندگی خودشون و هم زندگی پدر مادرشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد