دنیای من
دنیای من

دنیای من

دیروز شدیدا حس اینو داشتم که زیر بارون خیس بشم . باد میومد و میرفت ، رعد و برق میزد ولی از بارون خبری نبود .  یکم بعد گرمای خورشید رو حس میکردم که از پشت سرم میتابید و بعد قطره های بارون اومدن و منم از خدا خواسته سر جام نشستم تا یکم لذت ببرم از گرما و سرما و بوی خاک . اسمون یه طرفش ابی بود و خورشید میتابید ، طرف دیگش سیاهه سیاه. منظره ی جالبی بود بیشتر از هروقت جای خالی یه دوربین حرفه ای تو زندگیم رو حس کردم . 


پ ن : اون چند تا خط سفید تو عکس قطره های بارونن ، توان گوشیم در همین حد بود  :D

نظرات 3 + ارسال نظر
زهرا شنبه 4 خرداد 1398 ساعت 10:24

ازاون عکسای پر از حس خوب

خان دایی سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1398 ساعت 16:00 http://www.khan-dayiii.blogfa.com

عکس هنری شده دایی

مرسی

iva9 یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 19:47

دیشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسی آبدار با پنجره داشت

یکریز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چکچک چکچک چکار با پنجره داشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد