ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
مازیار فلاحی یه اهنگی داره که میگه روز پنجشنبه دوباره وعده ی دیدن یاره....
من همیشه فکر میکردم بین این همه روز حالا چرا پنجشنبه ؟؟؟؟؟ و چرا با یه دسته گل ارزون میره که زیر بارون یارشو ببینه ؟؟؟؟
چند روز پیش که مهسا تو اتاق اهنگو باز کرده بود بعد سالها ، خوب که گوش کردم فهمیدم بابا طرف یارش مرده ، پنج شنبه ها میره سر قبرش ! و چقدر برام غم انگیز شد این اهنگ !
و به این فکر کردم که تو زندگی چقدر بخاطر سرسری گرفتن بعضی چیزا معنیشونو درست نمیفهمم و شاید هیچوقت دوباره تکرار نشن تا یه هو متوجه منظور اصلی بشم . و بعد به خودم گفتم بیا زندگی رو سرسری نگیریم دختر جان !
دختر جان بیخیال درونم بازم خودشو زد به بی خیالی و حرفمو نشنیده گرفت . شاید هم بیخیال نیست ، خودشو میزنه به بیخیالی .
حالا من و این بیخیال چه کنیم ؟؟
راه حل رو پیدا کردی به منم بگو
اگه کردم حتما
منم همین فکرو میکروم.وبعد توی یه برنامه ای گفت؛این ترانه رو تقدیم میکنه به پدرش.وبعد گریه کردو
منم گریه ام گرفت
آخی من نمیدونستم واسه باباشه