دنیای من
دنیای من

دنیای من

تسویه برای مدت نا معلومی معلق موند: | 

قضیه از این قراره که ما تو سایت یه درخواست فارغ التحصیلی میدیم و تایید این درخواست تقریبا 40 روز طول میکشه: | و درخواست ما فعلا برسی نشده ، بنابر این امضای اخرمون موند: | 

برای فهمیدن این یه سطر ، 5 ساعت دور دانشگاه چرخیدیم و هیچکس پاسخگو نبود. مفید ترین حرفشون این بود " من نمیدونم که "  . تو نمیدونی بیجا میکنی میشینی اینجا: | 

خلاصه اینکه روز خسته کننده ای بود. نه بخاطر پیاده روی و 6 ساعت نشستن تو اتوبوس  ، بخاطر اعصاب خوردی که مسئولا به خوردت میدن: |  

خسته میباشم و مادر تازه میخاد هلو ها رو پوست بگیره و کمپوت درست کنه و من باید راهنمای سخنگوش بشم: |   مادر است,دیگر ، نمیتوان چیزی به وی گفت : ) 



نظرات 3 + ارسال نظر
Baran یکشنبه 24 شهریور 1398 ساعت 22:45 http://hafthflakblue.blogsky.com/

پنج ساعتحالا اگه آشنای خودشون باشه.مثلا یکی اومد گفت،من از طرف جناب یوسفی آمدم.خانومِ آنچنان از پشت میزش خبر دار ایستاد

خسته نباشید.کمپوت هلو نوووش جون تون

دقیقاااا یکیشون همونجا پیش ما بود. وقتی داشت مارو میپیچوند کار اونو راه انداخت
ممنون

بهزاد یکشنبه 24 شهریور 1398 ساعت 09:34

زمان ما اینجوری نبود!هرسال داره بدتر میشه

هعی نگو نگو

پروفسور شنبه 23 شهریور 1398 ساعت 22:37 http://otagham.blogsky.com

ئه!!
کلی کامنت دادم، آخه!!

واقعا تو دانشگاه بیخودی اذیت میکنن!

کمپوت هلو؟! تا حالا نشنیدم!

خیلی اذیت میکنن.
اره خیلی خوشمزه میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد