دنیای من
دنیای من

دنیای من

اساسا دین اومده تا به مردم کمک کنه به ارامش برسن ، نه اینکه سر هر موضوع کوچیکی ارامششون رو  به هم بزنه.  

ادمایی که حرفهایی رو به خدا نسبت دادن و به خورد جماعتی دادن که هیچ استدلالی ندارن  . ادمایی که اگه ازشون بپرسی خدا کیه ، چیه ، جوابی ندارن بهت بدن ولی وقتی بحث محدودیت های دینی میاد وسط  ، چنان میرن بالای منبر که انگار وقتی خدا این حرفا رو به پیغمبرش میزده ( که معلوم نیست زده یا نه ! ) اونجا بودن و شنیدن همه رو . ادمایی که به خودشون اجازه میدن در مورد لباست ، موهات ، چهرت ، حرف زدنت ، تصمیماتت و.... دخالت کنن و نظر خودشون بهت تحمیل کنن اونم به نام دستور الهی!!! 

سر کردن تو دنیایی با همچینان ادمایی که دور و برت رو پر کردن ، خود جهنمه . حالا ما ها رو از چی میترسونین ؟

با خودم فکر میکنم کاش منم سرمو مینداختم پایین و پشت سر بقیه حرکت میکردم بدون اینکه به اطرافم نگاه کنم. 

مثل اون ادمای غار افلاطون که فکر میکنن دنیا سایه های روبه ر شونه ، با اون سایه ها زندگی میکردم . و وقتی یکی از ما ها که پشت سرشو دیده بود و راجع بهش حرف میزد ، باورش نمیکردم. 

ولی متاسفانه دارم تبدیل میشم به اونی که برگشته و پشت سرشو دیده و هیچکس نمیخواد باورش کنه که هیچ ، در مواقعی قصد جونش رو هم میکنن!!!!!  

خلاصه اینکه روزگار غریبیست نازنین ...

نظرات 1 + ارسال نظر
بهزاد جمعه 5 مهر 1398 ساعت 10:41

هرچی بدبختی داریم از دینه .ملت عقب مونده عقده ای شدیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد