ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
این روزا خیلی دلم میخواد بیرون یه چرخی بزنم ، ولی متاسفانه کسی نیست همراهیم کنه: | تنهایی هم نمیخوام برم ، یه جورایی غم انگیزه تو این هوا تنها بری بیرون.
هیچوقت فکر نمیکردم اینقدر تنها باشم ! ولی هستم! دایره ی دوستانم دو نفرن که یکی میگه پول ندارم واسه بیرون رفتن و اون یکی هم هربار یه کاری براش پیش میاد!
از سر بیحوصلگی ، گفتم بشینم ایین نامه بخونم بلکه برم این امتحان کوفتی رانندگی رو بدم ولی اصلا نتونستم. با خودم فکر کردم واسه کنکور بخونم ، ولی مطالب همشون سرگیجه اور بودن برام ؛ نشستم نقاشی بکشم که همون اول کار خراب شد!
دست بردم پاک کنمو بردارم ، دیدم نیست ؛ هیچ ایده ای هم نداشتم که کجا گذاشتمش یا اخرین بار کجا دیدمش .
پا شدم کیفم که یه هفتس این ور و اون ور وول میخوره رو بزارم سر جاش ، چشمم به اون یکی کیفم افتاد که قلمبه شده ! بازش کردم دیدم عه ، پاک کن و دوتا مدادم توشه!.از وقتی واسه ازمون استخدامی که رفته بودم ، مونده بودن اونجا.
و بعد خیلی بی هدف ، شروع کردم به نگاه کردن به بقیه ی کیفام و نتایج جالبی به دست اومد.
دوتا کش مو که مدتیه دنبالشونم تو یه کیف بود ،چند تا سنجاق سر تو یکی دیگه ، مقداری پول تو هر کیف: )) البته زیاد نبود سر جمع 25 تومن: | و مهم تر از همه ، دامن ابیم که چهار ماهه گمش کرده بودم :D
شاید بشه گفت اینم نوعی اثر پروانه ایه ؛ یه بی حوصلگی باعث میشه یه سری اتفاقا بیوفته و اخر سر چیزی که چند ماه پیش گم شده پیدا شه.
کاش اثرات قشنگ تری پی این اتفاقا در پیش باشه...
کااااششششش...
بنظرم دستاوردهای شگرفی داشته
در مورد دایره دوستان منم تقریبا یه همچین وضعی دارم،البته دوستان زیادی دارم ولی دوست واقعی خیلی کم!
خیلی شگرف